جدول جو
جدول جو

معنی حسادت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حسادت کردن
(سَ گِ رِ تَ)
حسد ورزیدن. حسادت
لغت نامه دهخدا
حسادت کردن
حسادت ورزیدن، رشک بردن، حسد بردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حسادت کردن
أنّ تغار
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حسادت کردن
Envy
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حسادت کردن
envier
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حسادت کردن
嫉妬する
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حسادت کردن
beneiden
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
حسادت کردن
заздрити
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حسادت کردن
zazdrościć
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
حسادت کردن
嫉妒
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
حسادت کردن
invejar
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حسادت کردن
invidiare
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حسادت کردن
envidiar
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حسادت کردن
jaloers zijn
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
حسادت کردن
질투하다
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
حسادت کردن
อิจฉา
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
حسادت کردن
iri
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حسادت کردن
ईर्ष्या करना
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به هندی
حسادت کردن
לקנא
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به عبری
حسادت کردن
حسد کرنا
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به اردو
حسادت کردن
ঈর্ষা করা
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
حسادت کردن
wivu
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حسادت کردن
завидовать
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به روسی
حسادت کردن
kıskanmak
تصویری از حسادت کردن
تصویر حسادت کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وساطت کردن
تصویر وساطت کردن
میانجی کردن شفاعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساحت کردن
تصویر مساحت کردن
اندازه کردن اندازه گرفتن پیمودن اندازه گرفتن و پیمودن زمینی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساعدت کردن
تصویر مساعدت کردن
یاری کردن یارمندی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبادت کردن
تصویر عبادت کردن
پرستش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماقت کردن
تصویر حماقت کردن
گولیدن غلیویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایت کردن
تصویر حمایت کردن
پادن نگاهبانی کردن دفاع کردن از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکایت کردن
تصویر حکایت کردن
نقل کردن قصه گفتن، بیان حال کسی کردن سرگذشت کسی را روایت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسادت بردن
تصویر حسادت بردن
رشک بردن رشکیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وساطت کردن
تصویر وساطت کردن
میانجی گری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمایت کردن
تصویر حمایت کردن
Sponsor, Advocate, Espouse, Prop, Support, Sustain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفاظت کردن
تصویر حفاظت کردن
Safeguard
دیکشنری فارسی به انگلیسی